بدا به حال اونی که نه تو وطنش کسی منتظرشه
نه جاییه که ساکنشه کسی یار و هم نشینش!
بدا به حال آنکه درون گرا زاده شد. برای شرح حالش خفه شد و کسی نفهمید
بدا به حال آنکه در کشوری زاده شد که سازها ممنوع التصویرن ،هنگامه ی شروع سال جدید، کارناوال شادی در کار نیست .
بدا به حال آنکه نه لباس نویی و نه شیرینی و هیچ تعلقات نوروزی دیگه ای. که دل تنها با چه شوقی سمت نوروز برود؟
بدا به حال آن که گرمی هاش ،سوقصد تفسیر شد .
بدا به حال آنکه قرار نیست شریک لحظه داشته باشد .
دیدی که هیچ کسی او را یاد نکرد ؟
جز غم تنهایی . آفرین بر این یار همیشه وفادار !
درباره این سایت